مدح حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
شـعـر مـن ای آســمـانـی حـال مـن ای سکوت و شور و قیل و قال من خسته منـشین در حـریـم وصل یار نـشـئـه ای از جـام مـشـتـاقـی بـیـار گر سـفـر نـزدیـک آیـد یـا کـه دور می وزد عــطر دل انگـیـز حضور مـی ربـایـد دل صـفـای این حـریــم قـدسـیـان را ذکـر یا رب الـعـظـیـم زائـران اینجا حـسـیـنـی مـذهـب اند کـربـلا در کـربـلا تــاب و تـب انـد یک تـوسّـل عـشـق در این بـارگـاه می بــرد دل را بـه سـوی قـتـلـگـاه اشـک ایـنـجـا گـوهـر و آیـینه است قیمتی گر هست این گـنجـینه هست لطف خـوبـان کـرامت دیـدنـی ست این رواق بـا صـفـا بـوسیـدنی ست اهـل ری در خـیـمـۀ حـق ایـمـن اند مـومـنـان با دشـمـن دیـن دشـمن اند تا خراسان و قـم و ری جان ماست هـفـت وادی معـرفت ایـمـان ماست |